در آستانه اکران فیلم «احمد» (روایتی سینمایی از ۱۸ساعت نخست حضور و عملکرد شگفتانگیز شهید احمد کاظمی در زلزله ویرانگر بم) جوان آنلاین: در آستانه اکران فیلم «احمد» (روایتی سینمایی از ۱۸ساعت نخست حضور و عملکرد شگفتانگیز شهید احمد کاظمی در زلزله ویرانگر بم) بار دیگر یک مفهوم کلیدی در نسبت میان سینما و جامعه ایرانی به مرکز توجه بازمیگردد: «قهرمان». مفهومی که گاه چنان در غبار شعار و اغراق فرو رفته که از حیات اجتماعی خود فاصله گرفته و گاه چنان به حاشیه رانده شده که گویی دیگر جایی در روایتهای معاصر ندارد. درست در همین بزنگاه است که شعار محوری سازمان سینمایی سوره، «این قصه قهرمان دارد»، نه صرفاً یک جمله تبلیغاتی، بلکه یک موضع فرهنگی و راهبردی به نظر میرسد.
فیلم «احمد» را باید یکی از مصادیق روشن این راهبرد دانست. اثری که بهجای بازنمایی کلیشهای یک فرمانده نظامی، به سراغ لحظهای خاص و تعیینکننده میرود: مواجهه شهید احمد کاظمی با یکی از بزرگترین فجایع طبیعی تاریخ معاصر ایران. زلزله بم، صحنهفروپاشی نظم عادی زندگی است؛ جایی که ساختارها از کار میافتند و تصمیم انسانها، بیش از هر آییننامه و دستورالعملی، سرنوشتساز میشود. در این ۱۸ساعت ابتدایی، قهرمانی نه در میدان نبرد، بلکه در مدیریت بحران، در سرعت عمل، در اولویتبندی جان انسانها و در مسئولیتپذیری تا پای جان معنا پیدا میکند.
این نوع قهرمان، تفاوتی بنیادین با قهرمانهای اغراقشده و دور از دسترس دارد. او نه اسطورهای انتزاعی، بلکه انسانی است در دل بحران، با تصمیمهایی دشوار و فشاری سنگین. همین رویکرد است که «احمد» را در امتداد مسیری قرار میدهد که مرکز سینمایی سوره طی سالهای اخیر، آگاهانه آن را پی گرفته است؛ مسیری برای بازگرداندن قهرمان به متن روایتهای سینمایی، اما با تعریفی تازه و متناسب با زیست امروز.
نگاهی به کارنامه چند سال اخیر سوره، نشان میدهد «این قصه قهرمان دارد» به یک کلیدواژه عملیاتی بدل شده است. در «اشک هور»، قهرمان نه فقط در میدان جنگ، بلکه در ساحت عاطفه، فقدان و خاطره شکل میگیرد. «آسمان غرب» با تمرکز بر تجربه جنگ و فرماندهی، قهرمان را در نسبت با تصمیمهای استراتژیک و پیامدهای انسانی آن روایت میکند. در «صبح اعدام»، قهرمان در مرز باریک اخلاق، قانون و سرنوشت ایستاده و با انتخابهای دشوار تعریف میشود.
در این میان، «هناس» نمونهای مهم از گسترش مفهوم قهرمانی به عرصهای دیگر است: امنیت، ترور و زندگی پنهان کسانی که قهرمان بودنشان، الزاماً در دیدهشدن نیست. قهرمان «هناس» نه در صحنههای پرزرقوبرق، بلکه در زیست دوگانه، در تحمل فشار و در ایستادگی خاموش معنا پیدا میکند. این همان قهرمانی است که سینمای سوره تلاش میکند از کلیشههای رایج فاصلهاش دهد؛ قهرمانی که هزینه میدهد و بهای انتخابش را میپردازد.
از سوی دیگر، فیلمی مانند «آپاراتچی» نشان میدهد این رویکرد، محدود به قهرمانان نظامی یا امنیتی نیست. «آپاراتچی» به سراغ قهرمانی از جنس مردم عادی میرود؛ انسانی معمولی که در دل علاقه، پیگیری و وفاداری به یک آرمان فرهنگی، به قهرمان بدل میشود. اینجا قهرمان نه با اسلحه که با عشق به سینما، با پافشاری بر رؤیا و با ایستادن پای باورهایش تعریف میشود. چنین نگاهی، گامی مهم در مردمیکردن مفهوم قهرمانی است؛ مفهومی که اگر قرار است در جامعه زنده بماند، باید ریشه در تجربهزیسته مردم داشته باشد.
«ناتور دشت» نیز در همین مسیر قابل تحلیل است؛ اثری که قهرمان را در پیوند با جغرافیا، طبیعت و مسئولیت اجتماعی ترسیم میکند. قهرمان اینجا، نگهبان یک زیستبوم است؛ کسی که در سکوت و مداومت، نقش خود را ایفا میکند. این تنوع در مصادیق قهرمانی، نشاندهنده یک نکته اساسی است: قهرمان، یک تیپ ثابت و تکرارشونده نیست، بلکه نسبتی زنده با موقعیت دارد.
فیلم «احمد» در چنین منظومهای، جایگاهی ویژه پیدا میکند. این فیلم نه فقط درباره یک شخصیت برجسته، بلکه درباره نوعی «کنش قهرمانانه» است؛ کنشی که در لحظه بحران، نظم میآفریند و امید را بازمیگرداند. انتخاب تمرکز بر ۱۸ساعت ابتدایی زلزله بم، انتخابی هوشمندانه است؛ چراکه قهرمانی را از دل زمان فشرده و تصمیمهای فوری استخراج میکند، نه از روایتهای پسینی و بزکشده.
در روزگاری که سینمای جهان مملؤ از ضدقهرمانهای سرخورده و روایتهای نیهیلیستی است، اصرار بر قهرمان ـ آن هم قهرمانی باورپذیر و انسانی ـ حرکتی خلاف جریان، اما ضروری است. سازمان سینمایی سوره، با تأکید بر این مسیر، در واقع به یک نیاز اجتماعی پاسخ میدهد: نیاز به الگو، به معنا و به روایتهایی که نشان دهند در دل بحران نیز میتوان مسئول بود، ایستاد و اثر گذاشت.
در نهایت، اکران «احمد» را میتوان فرصتی برای بازاندیشی در نسبت سینما و قهرمان دانست. اگر این فیلم و آثار همخانوادهاش بتوانند بدون افتادن به دام شعار، قهرمان را در متن واقعیت روایت کنند، آنگاه این جمله ساده، به یک حقیقت بدل میشود: این قصه قهرمان دارد؛ قهرمانی که از بم آغاز میشود، اما به امروز و فردای ما پیوند میخورد.